مهرنوش، فولاد آبدیده می شود/ هایده تابش


امروز دقیقن دو سال و یک ماه وهفده روزه از اولین روز آشنایی من ومهرنوش و ده روز از بازداشتش می گذرد و بدون اغراق باید بگویم این ده روز بارها طولانی تر از زمان آشنایی به نظرم آمده،دلم برای خنده ها وپر حرفی هایش تنگ شده! شب قبل از بازداشت زدم ودر مورد جفای تلویزیون نسبت به کمپین با هم صحبت می کردیم؛ صدای خنده اش هنوز توی گوشم هست که می گفت: در موردش شنیده اما ندیده!
در این دوسالی که در کنار هم، کمپینی بودیم زمانی نبود که از دغدغه ها وتجربه هایش در ده سال فعالیت در حوزه زنان حرف نزند، برایم از روزی می گفت که جز اولین نفرات بیانیه کمپین را امضا کرده ، روزهایی که زیر نظر استانداری کلاس های کار آفرینی وتوانمندسازی برای زنان برگزار کرده و کارگاه هایی که برای خشونت برگزار کرده. گاهی با خود فکر می کنم افرادی مثل مهرنوش به غیر از تجربه ها و دانشی که در زمینه زنان دارند، علاقه مندی، دلسوزی و شور جوانیشان ثروتی برای این مرز و بوم است که با غفلت ونگاه شکاک مدیران این مملکت در معرض فنا قرار گرفته،حال آن که با بهره گیری از مهرنوش و دختران و زنانی مثل او که مطمئنم کم نیستند آینده ای بهتر خواهیم داشت.اما امروز مهرنوش تجربه ای دیگر را آموزش می بیند، فولاد آبدیده می شود ومن به او افتخار می کنم وبه تمام زنان دیگر چون او که روز های سخت را با روحیه ای قوی پشت سرمی گذرانند.هر روز از خانواده اش پیگیر حال و روزش می شوم و نتیجه ی پیگیری ها را می پرسم ، به نظر می آیدروحیه اش را از خانواده اش می گیرد و انگار من هم از خانواده او روحیه می گیرم، هر روز جای خالیش را بیشتر احساس میکنم ومی فهمم که چه جایگاهی در زندگیم داشته. تازه فهمیدم که چه زمان های طولانی را با هم میگذراندیم، انگار که این زمان های طولانی با هم بودن او را یکی از اعضای خانواده من کرده ، طوری که هر بار با باز کردن در خانه می شنوم: از مهرنوش چه خبر؟منتظرش هستم ومیدانم به زودی برمی گردد و این بار یک عالم حرف و بیان تجربه از روزهای بازداشت و زندان با خود دارد که بگوید.

مادرمهرنوش اعتمادی: فقط مرا ازاین سرگردانی نجات دهند

تغییر برای برابری - قریب به یک هفته پس از بازداشت مهرنوش اعتمادی فعال کمپین یک میلیون امضای اصفهان در دوم آذر ماه تاکنون اطلاع مشخصی ازوضعیت او در دست نیست. صبح روز دوم آذر ماه ماموران با در دست داشتن حکم جلب و حکم تفتیش منزل که به امضا دادستانی اصفهان رسیده بود، اعتمادی را بازداشت کردند. سپس در شعبه 11 دادگاه انقلاب اصفهان به وی تفهیم اتهام شد و ابتدا قرار بازداشت 24 ساعته و سپس قرار وثیقه 50 میلیونی برایش صادر کردند. با وجود این هنوز مهرنوش در زندان است و خانواده اش نگران. با مادر مهرنوش، صدیقه شالبافیان، گفتگویی انجام داده ایم که می خوانید:

اگر ممکن است خلاصه ای از روند پرونده ی مهرنوش برای ما بگویید.
روز دوشنبه دوم آذر مامورینی که می گفتند از ستاد خبری اطلاعات هستند ساعت 8 صبح با حکم دادستانی اصفهان وارد منزل ما شدند، یعنی یک حکم برای جلب داشتند و یک حکم برای تفتیش وسایل شخصی مهرنوش که البته این آقایان همه ی خانه را گشتند و علاوه بر وسایل مهرنوش از وسایل من و برادرهای مهرنوش هم چیزهایی با خودشان بردند، مثلا کیس کامپیوتر و دست نوشته ها که مهرنوش هم خیلی به این موضوع اعتراض داشت. بعد از ظهر روز دوشنبه مهرنوش تماس گرفت و گفت که فردا به دادگاه مراجعه کنیم. سه شنبه در شعبه 11 دادگاه انقلاب جلسه ای تشکیل شد که بعد از آن به ما گفته شد که 24 ساعت قرار بازداشت صادر شده، البته رسمی گفته نشد.دو روز بعد مهرنوش با ما تماس گرفت و گفت که قرار وثیقه ی 50 میلیونی برایش صادر شده، ولی وقتی ما فردایش برای گذاشتن سند مراجعه کردیم بازرس شعبه 11 به ما گفتند که وثیقه تعیین کردم ولی از شما نمی پذیرم چون تحقیقات تمام نشده. ما به معاون دادستان مراجعه کردیم، ایشان می گفتند که غیر ممکن است قراری تعیین شود و پذیرفته نشود و می گفتند شما اشتباه می کنید . فعلا ما در این سردرگمی هستیم.

تماس شما با مهرنوش در چه حدی بوده ؟ آیا اطلاعی از او دارید؟
ما فقط دو یا سه تماس تلفنی کوتاه و کنترل شده با مهرنوش داشتیم، حتی دو بار تا به حال بازپرس پرونده به ما گفته که برای ملاقات برویم و یک بار به ما نامه هم داده ولی بعد از مراجعه به زندان و ساعت ها معطلی به ما گفتند که چون مهرنوش بازجویی دارد امکان ملاقات نیست . اما وعده ملاقات در روز عادی ملاقات در زندان را داده اند که امیدواریم عملی شود. ما حتی هنوز اتهامش را هم دقیق نمی دانیم، همان روز من از آقایانی که به منزل ما مراجعه کرده بودند پرسیدم جرم مهرنوش چیست ؟ گفتند فعالیت هایش در کمپین یک میلیون امضا.

در خواستی که از مقامات قضایی دارید چیست؟
اجرای قانون. من فقط می خواهم که مرا از این سرگردانی نجات بدهند، به وثیقه ای که به خود مهرنوش هم ابلاغ کردند عمل کنند، و اتهامش را شفاف به ما بگویند، ما چون تا این لحظه خبر دقیقی از وضعیت مهرنوش نداریم طبیعتا نگران وضعیتش هستیم.خواست دیگرمان هم این است که وکیل مهرنوش را در پرونده بپذیرند تا پیگیری های قانونی را انجام دهد.

آیا شما از فعالیت های مهرنوش اطلاع داشتید؟ فکر می کنید فعالیت هایش سزاوار چنین برخوردی است؟
بله اطلاع داشتم، و فکر می کنم نه تنها قانونی است بلکه به نفع جامعه هم هست، مهرنوش سال ها وقتش را صرف تحقیق، تدریس و فعالیت در مورد زنان کرده، حالا هم نه درخواستش غیرقانونی است و نه نحوه ی عملکردش. می دانم مهرنوش هیچ وقت از چارچوب قانون فراتر نرفته است.

اقدام بعدی که انجام خواهید داد چیست؟
ما کاری به جز مراجعه مجدد به مقامات قضایی نداریم و راهکارهای حقوقی که خود دادستان و دیگران می دهند را پیگری می کنیم، اگر نتیجه نگرفتیم به مقامات قضایی بالاتر مراجعه خواهیم کرد.

25نوامبر؛ روز جهاني مبارزه با خشونت عليه زنان

تاریخچه
برای اولین بار در اولین گردهمایی فمینیستی برای آمریکای لاتین و جزایر دریای کارائیب که در بوگوتا، کلمبیا، در روزهای ۱۸ تا ۲۱ ژوئیه ۱۹۸۱، تشکیل شد، روز ۲۵ نوامبر برابر با 4 آذر به عنوان «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلان شد. تاریخ ۲۵ نوامبر به یادبود خاطره ۳خواهر اهل جمهوری دومینیکن، خواهران “میرابال” انتخاب شد. قتل این سه زن در سال ۱۹۶۰ در دوران حکومت دیکتاتوری رافائل تراجیلو صورت گرفت. اعلان این روز به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت بر علیه زنان به عنوان احترام به این سه خواهر و همچنین اذعان به وجود خشونت جنسی در جهان است. سه دختر خانواده ميرابال، پاتريا، مينروا و ماريا ترزا در سال‌های ١٩٢٤ ، ١٩٢٧ و ١٩٣٥ در منطقه‌ای كه امروز در جمهوری دومينيكن استان سی باس ناميده می شود متولد شدند. هر سه تحصيلات متوسطه را به پايان رسانده ، مينروا و ماريا برای ادامه تحصيلات وارد دانشگاه شدند. هر سه خواهر و همسرانشان درگير مبارزه با رژيم فاشیستی " تراجيلو " بودند، و به رغم پيگردها و زندانی شدن‌های مكرر به شركت در فعاليت‌های سياسی عليه خودكامگی‌های " تراجيلو " ادامه می دادند. در ژانويه ١٩٦٠ ، پاتريا رياست اجلاسی را به عهده داشت كه عاقبت در ژوئيه همان سال " نهضت مقاومت سری " را بنياد نهاد. از آن پس خواهرها و ساير يارانشان در سراسر كشور بيش از پيش مورد فشار و آزار رژيم مستبدانه " تراجيلو" قرار گرفتند و در همان سال در راه بازگشت از زندان، به طرز فجیعی به قتل رسیدند.

تعریف خشونت:
خشونت را استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی، که می تواند با تهدید یا با تمایل، بر روی خود یا دیگری یا بر یک گروه یا جامعه اعمال شود تعریف کرده اند. اعمال خشونت می تواند بدون آسیب ظاهری یا همراه با ایجاد جراحت، مرگ، آسیب روحی-روانی، اختلال رشد یا محرومیتهای گوناگون باشد. خشونت می تواند به صورت حاد یا مزمن، آشکار در مکانهای عمومی و یا در خفا اعمال شود.
انواع خشونت را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- خودآزاری
2- خشونت بین فردی
3- خشونت سازمان یافته

خشونت علیه زنان:
به معنای هر رفتار خشنی است که به واسطه ی زن بودن بر کسی اعمال می شود. این نوع خشونت موجب آسیب شده یا با احتمال ایجاد آسیب جسمی، جنسی یا روانی و به منظور ضرر و رنج زنان اعمال می شود. خشونت علیه زنان به صورت فردی و مستقیم و به صورت خشونتهای آشکار و پنهان بروز می کند.

انواع خشونت علیه زنان:
1- خشونت جسمی: این خشونت به شیوه های گوناگون اعمال می شود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را در بر می گیرد.
2- خشونت و آزار جنسی: به هرگونه رفتار غیر اجتماعی گفته می شود که از لمس کردن بدن زن شروع شده و تا مرحله تجاوز را دربر می گیرد. این خشونت هم می تواند در حوزه زندگی زناشویی و خانوادگی و هم در حیطه اجتماعی از سوی افراد ناشناس اعمال شود.
3- خشونت روانی: رفتار خشونت آمیزی که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه دار کند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، تمسخر، توهین و فحاشی، متلک گفتن، تهدید مداوم به طلاق یا ازدواج مجدد بروز می کند.
4- خشونت مالی: در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی کار بی جیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت کنند. آنان اکثراً دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و تا آخر عمر وابسته به افراد ذکور خانواده باقی می مانند و چنانچه مرد خانواده آنها را در مضیقه قرار دهد ادامه زندگیشان به مخاطره می افتد.
5- خشونت سیاسی: خشونت سیاسی از طریق عملکرد قدرت رسمی یعنی مجموعه دستگاه های سیاسی علیه زنان اعمال می شود. این نوع خشونت به صورت «غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون گذاری» انعکاس می یابد و به صورت« عدم حمایت از برابری حقوق زن و مرد در سیاست گذاری» ظاهر می شود و به خصوص در برنامه ریزی های فرهنگی دولت نمود عینی پیدا می کند.

خشونت علیه زنان در ایران در دو حوزه خصوصی و عمومی اعمال می شود:
1- حوزه خصوصی:
شامل تمام اشکال خشونت می شود که در محیط خانواده نسبت به زنان اعمال می شود و به آن خشونت خانوادگی می گویند و شایع ترین نوع خشونت علیه زنان است و امکان تکرار و ادامه آن تا زمان مرگ زن وجود دارد و در دو دوره اتفاق می افتد:

در خانه پدر
خشونت افراد مذکر در خانواده های ایرانی برای فرزندان دختر امر پذیرفته شده ایست که حتی در غیاب پدر، سایر افراد ذکور مانند برادر، عمو، دایی، شوهر خواهر و ... خود را مجاز می دانند که در امور دختران خانواده دخالت کنند و حتی با اعمال خشونت به اصطلاح آنها را یر جای خود بنشانند. علاوه بر این در خانواده نگاه به فرزندان پسر و دختر و تعریف حدود آزادی، اختیار، حق انتخاب، وظایف و... آنها متفاوت است.

در خانه شوهر
ریاست مرد بر خانواده و قدرت وسیعی که قانون و عرف به او اهدا کرده زمینه ساز اعمال خشونت علیه زنان در خانواده است. مرد در مقام رییس و مدیر خانواده برای خود اختیارات نا محدودی قایل است و زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز بر آنها مهر تایید می زند بنابر این زمانی که مرد احساس می کند شالوده قدرت انحصاری و ریاستش مورد تهدید است، دست به خشونت جسمی و روانی می زند، برای زن محدودیت مالی ایجاد می کند و روابط او با دوستان وخانواده را کنترل کرده تا حدی که می تواند زن را عملاً در خانه اش زندانی کند.

2- حوزه عمومی:
خشونت علیه زنان در حوزه عمومی عرصه های گسترده تری را در بر می گیرد:
-آداب و رسوم
در بسیاری از موارد خشونت علیه زنان را توسط آداب و رسومی که در گروههای اجتماعی اعم از شهری، روستایی یا عشایری وجود دارد، توجیه می کنند مانند قتلهای ناموسی، ازدواجهای اجباری خانوادگی با عنوان ناف بری، رسوم مربوط به شب زفاف و...
- فرهنگ شفاهی و کتبی
علاوه بر آداب و رسوم، اصطلاحات و ضزب المثلهایی که در فرهنگ شفاهی و کتبی ما رایج است نیز حامل پیام خشونت نسبت به زنان و ترغیب مردان به انجام آن است.
- سنتها و تفاسیر سنتی از دین
از آنجایی که باورهای اعتقادی مهمترین بخش سنت ما را تشکیل می دهند، برخی تفاسیر سنتی از دین نقش بسیار مهمی در اعمال خشونت دارند. از نگاه سنت گرایان در روابط دو جنس نابرابری مطلق حاکم است و این طرز تفکر که طی قرنها بر ساختار ذهنی مردم تاثیر عمیقی گذاشته، به یکی از عوامل سرکوب زنان در خانواده، عرصه های اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است.
- موسسات اجتماعی
در ایران موسسات اجتماعی مانند مدرسه، مراکز آموزشی، مطبوعات، رادیو-تلوزیون، سینما، سازمانهای ورزشی و هنری و ... از اصول سیاستهای دولتی تبعیت می کنند و با توجه به اینکه در سیاست گذاریهای دولت دیدگاه مردسالار به شدت تاثیرگذار است و به دلیل حضور کمیاب زنان در سطوح بالای مدیریت، امور فرهنگی و اجتماعی زیر نگاه منحصراً مردانه سامان می یابد به همین دلیل موسسات اجتماعی نمی توانند به گونه ای عمل کنند که زن و مرد با حقوق مساوی از فرصتهای اجتماعی، فرهنگی و هنری بهره مند شوند.
- نظام حکومتی
در ایران نظر غالب بر قانون اساسی، ساختار حکومتی، قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضاییه، شورای نگهبان و ... متمایل بر تفاسیر سنتی از دین می باشد و چون این دیدگاه در تعیین قوانین، توزیع قدرت و نقش پذیری در سطوح مدیریت کلان کشور تاثیرگذار بوده و زنان در بسیاری از این جایگاهها حق حضور ندارند و از طرفی دیگر مردانی که برای این سمتها انتخاب می شوند دارای همان دیدگاه هستند، نمی توانند در امر بهبود وضعیت زنان نقش اساسی ایفا کنند.
در نتیجه ی این عوامل است که خشونت خانوادگی، اجتماعی، قانونی و سیاسی نسبت به زنان تا کنون مهار نشده است.

راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان:
1- ارائه خدمات به قربانیان خشونت از طریق:
- رشد تشکلهای زنان
- ایجاد گروههای پلیس زن (با آموزش های مخصوص در این زمینه)
- تاسیس خانه های امن
- تقویت نهادهای مددکاری اجتماعی و مشاوره قضایی در کنار دادگاهها خانواده
- برگزاری میزگرد و کارگاههای آموزشی
- ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان و حمایت از تحصیلات دختران در مدارس حرفه ای
- ایجاد مراکز مشاوره جهت ارائه توصیه های قابل اجرا
- ایجاد شبکه کمک رسانی

2- تلاش برای ایجاد تغیر دیدگاه مردان از طریق:
- تشویق زنان به گفتگو در خصوص خشونتهای اعمال شده و تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت آن بر آنها
- برنامه های درمانی برای مردان خشن از طریق مشاوره و کارگاههای آموزشی
- ارائه برنامه های عمومی و آموزشی برای تعلیم افراد جامعه برای دستیابی به جامعه بدون خشونت

3- تغییر در شیوه های قانونی از طریق:
- تاسیس دادگاههای ویژه برای رسیدگی به نقض حقوق زنان و کنترل خشونت علیه آنان
- تعلیم افسران اجرایی
- آموزش و تعامل با وکلا، قضات و قانون گذاران در چگونگی برخورد با قربانیان خشونت و حمایت از آنها
- تشکیل گروههای زنان برای بررسی مواد قانونی
- تجدید نظر در قوانین
با توجه به نقش تاثیر گذار تبعیضات قانونی در ابقاء خشونت علیه زنان، کمپین یک میلیون امضا را می توان یکی از حرکت های تاثیر گذار برای کم کردن میزان اثر گذاری خشونت های ساختاری- قانونی بر روی زنان دانست. کمپین یک میلیون امضا حرکتی است که جمعی از فعالان حقوق زن از شهریور ماه85 آغاز کرده اند و قصد دارند تا یک میلیون امضا برای لغو قوانین تبعیض آمیزی نظیر دیه، ارث، شهادت، طلاق، حضانت، سن مسئولیت کیفری و از این قبیل جمع آوری کنند. این قوانین، تعدادی از مصادیق تبعیض علیه زنان در قانون مدنی ایران است که پیامدهای خشونت باری بر زندگی زنان ایران در بر دارد.
___________________________________
براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد کمپين به آدرس http://www.signforchange.info/ مراجعه کنيد و در صورت تمايل به همکاري با کمپين در جمع‌آوري امضاء، درخواست خود را به آدرس
forequality@gmail.com ارسال نمایید.هر شهروند ایرانی با داشتن یکی از بیانیه­های کمپین می تواند اقدام به جمع­آوری امضا نماید.


كمپين يك ميليون امضا در اصفهان

مهرنوش اعتمادي بازداشت شد


مهرنوش اعتمادي از فعالان حقوق زنان و عضو كمپين يك ميليون امضا دراصفهان، ساعاتي قبل در منزل خويش بازداشت شد. بنا بر گفته‌ي وكيل مهرنوش؛ "متاسفانه اين يازداشت غيرقانوني وي بدون ارسال احضاريه بنا به دستوردادستان اصفهان صورت گرفته است. اطلاعات درستي ازاتهام و يا اتهامات وي در دست نيست اما بنا به گفته ماموران اطلاعاتي ،علت دستگيري وي راجع به فعاليتهايش در كمپين يك ميليون امضا ست."

همچنين اموال شخصي اعتمادي نيز توسط ماموارن ضبط شده است.


كمپين يك ميليون امضا در اصفهان

علي مشمولي با قيد وثيقه آزاد شد

علي مشمولي از فعالين دستگير شده‌ي 13 آبان در اصفهان، پس از گذراندن قريب به سه هفته بازداشت، شنبه شب و پس از تامين وثيقه‌ي پنجاه ميليوني آزاد شد. وي پس از آزادي وضعيت جسمي و روحي خود را مناسب توصيف كرد.

كمپين يك ميليون امضا در اصفهان